کنابی که چندین بار تا حالا خوندم
نوشته ایرج حسابی(فرزند دکتر حسابی)که شمه ای کوتاه از زندگی دکتر حسابی رو به تصویر کشیده
هر چند این کتاب تمامی زوایای زندگی دکتر حسابی رو بیان نمیکنه ولی در عین حال بسیار قابل استفاده است..
البته میگن کتابی که ارزش خوندن داره ارزش خریدن هم داره ، لذا توصیه میکنم این کتاب رو بخرید چون واقعا ارزشمنده...حجمش هم زیاد نیست
ولی در هر صورت نسخه الکترونیکی یا ای بوکش رو هم اینجا تقدیم میکنم..
ذهن نابغهای را فرض کنید که در حال طراحی یک وسیله مافوق صوت است؛
دانشمندی را فرض کنید که تاریخ فضا را مینویسد یا بینایی را به افراد نابینا بازمیگرداند.
افراد نابغه چه درسهایی به ما میدهند؟
«در هنگام جنگ جهانی دوم بعد از چند هفته بالاخره یک سرباز موفق میشود چند روز مرخصی بگیرد.
وقتی به محل سکونت خود میرسد متوجه یک کامیون حامل تعدادی جنازه میشود که بسمت قبرستان میرفت وخبر دار میشود که دشمن آن منطقه را بمباران کرده است لذا برای آخرین بار قصد داشت به جنازه همشهریهایش نگاهی بیندازد که متوجه میشود کفشی در میان اجساد وجود دارد که شباهت به کفش همسرش دارد وبسرعت بسمت خانه میدود ومتوجه میشود خانه اش ویران شده لذا پس از این شوک بزرگ خود را به کامیون میرساند وآن جنازه را تحویل میگیرد که در قبرستان دسته جمعی دفن نشود وبا مراسم واحترام خاص دفن نماید ولی متوجه میشود جنازه همسرش هنوز نفس میکشد.
لذا او را به بیمارستان میرساند وان زن زنده میماند.
وسالها بعد صاحب فرزندی از آن زن میگردد.
زنی که قرار بود زنده بگور شود.
اسم کودکی که دنیا آمد ولادمیر پوتین رئیس فعلی روسیه است.
این داستان را هیلاری کلینتون در کتابش بنام گزینه های سخت قید کرده است.»
کوهنوردان کوه های آلپ با رسیدن به نیمه ی راه ، در استراحتگاهی در آنجا استراحت می کنند.
آنان اگر صبح زود کوه نوردی را شروع کنند ، موقع ناهار به همان استراحتگاه می رسند.
صاحب آن استراحتگاه طی سالیان متوجه شده که اتفاق جالبی رخ می دهد : وقتی کوه نوردان وارد استراحتگاه می شوند و گرمای آتش را حس می کنند و بوی غذا به مشامشان می رسد ، برخی از آنان وسوسه می شوند و به همراهان خود می گویند: " می دانی فکر کنم بهتر است همین جا منتظر بمانم و شما به قله بروید و برگردید. وقتی برگشتید با هم پایین می رویم."
وقتی کنار آتش می نشینند و آواز می خوانند ، جرقه ای از خشنودی آنان را فرا می گیرد.
در همین هنگام بقیه ی گروه لباس هایشان را می پوشند و مسیر خود را به سوی قله ادامه می دهند.
در ساعت بعد فضای شادی بخشی کنار آتش وجود دارد و اوقات خوبی را در مامن آرام خانه کوچک سپری می کنند. اما حدودا سه ساعت بعد ، آرام می شوند و به سمت پنجره می روند و به بالای کوه می نگرند و در سکوت به دوستانشان که در حال بالا رفتن از قله هستند ، نگاه می کنند.
جوّ موجود در استراحتگاه از شادی و لذت به سکوت مرگبار و غم انگیز مراسم تشییع جنازه تبدیل می شود.
متوجه می شوند که دوستانشان بهای رسیدن به قله را پرداخته اند.
چه اتفاقی افتاد؟ راحتی موقت پناهگاه باعث از دست دادن باور آنها به هدفشان شد.
این ، برای هر یک از ما نیز ممکن است اتفاق بیفتد.
آیا در زندگی ما پناهگاه هایی وجود دارد که مانع رسیدن به قله و از دست دادن هدفمان شود؟
زندگی از دو قسمت تشکیل شده است: قله ها و پناهگاه ها.
در پناهگاه امنیت و آسایش وجود دارد ، خطری جان شما را تهدید نمی کند ، اما برای تجربه ناب زندگی و صعود کردن و قرار گرفتن در اوج ، باید با چالش قله رو به رو شد و بر آن غلبه کرد.
جان سی ماکسول - نویسنده و سخنران
هرروزه بیش از یک میلیارد نفر وارد حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی فیسبوک میشوند. این افراد به هر بهانهای که افرد فیسبوک میشوند – ازجمله گذاشتن یک عکس سلفی از خود یا خواندن مطالب موردعلاقه – در این موضوع هیچ شکی نیست که فیسبوک در حال حاضر محبوبترین و پرمخاطبترین شبکه اجتماعی است.
به گزارش «آی تابناک» عقل متعارف به ما میگوید که افراد از فیسبوک استفاده میکنند تا روابط و زندگی خود را بهینهسازی کنند. اما به طرزی شگفت تحقیقات علمی چیزی برخلاف این را نشان میدهد. بر اساس این تحقیقات استفاده از فیسبوک همبستگی مستقیمی با عدم رضایت کلی از زندگی دارد.
اتلاف وقت در فیسبوک و افسردگی
بر اساس یک مطالعه پژوهشی در سال 2014 که در مجله Computers in Human Behavior به چاپ رسیده است اغلب افراد برای بهبود زندگی اجتماعی خود از شبکههای اجتماعی استفاده نمیکنند. تنها 9 درصد از فعالیتهای روزانه افراد بر روی فیسبوک مربوط به برقراری ارتباط و تعامل جدی با سایرین ازجمله دوستان است.
درواقع اغلب افراد بر روی فیسبوک محتویات اتفاقی را دنبال و مصرف میکنند و تحقیقات علمی نشان میدهد که این مصرف انفعالی دادهها و اطلاعات هیچ کمکی به بهبود رضایت از زندگی نمیکند. بر اساس این مطالعه، افراد مورد پژوهش بعد از ورود و مصرف اطلاعات در فیسبوک یک نوع کاهش انگیزه در روان خود را تجربه میکنند که این موضوع هرگز در زمانی که در وب مشغول صرف وقت هستند برای آنها پیش نمیآید. اینگونه عوارض روانی تنها منحصر به فیسبوک است. اما دلیل آن چیست؟
رشک و حسد نسبت به دوستان در فیسبوک عامل افسردگی
پژوهشی که قرار است در شماره ماه ژوئن مجله Current Opinion in Psychology منتشر شود، دلیل این موضوع، یعنی افسردگی ناشی از استفاده از فیسبوک را در رشک و حسد نسبت به دوستان میداند.
بر اساس این مطالعه دیدن تصاویر شاد و خندان دوستان در کنار خانواده یا خواندن در مورد موفقیت یکی از دوستان در فیسبوک این حس کلی را در کاربران ایجاد میکند که سایر دوستان ایشان از آنها شادتر و موفقتر هستند. درنتیجه این حس رشک و حسادت نسبت به دوستان گونهای از افسردگی منحصربهفرد را در کاربران ایجاد میکند که ناشی از مقایسه خود با چیزی است که عملاً میتواند وجود خارجی نداشته باشد.
چرا فیسبوک اعتیادآور است؟
اما علیرغم این تأثیرات منفی بر روان افراد، هنوز 70درصد از کاربران به شکل روزانه از این شبکه اجتماعی مجازی استفاده میکنند. چرا اینگونه است؟
روانشناسان و محققان این موضوع را ریشه گرفته از چیزی میدانند که به آن affective forecasting یا پیشبینی انفعالی میگویند. بهاینترتیب که چون افراد به دنبال حالی بهتر و روحیهای مثبت در فیسبوک هستند و پیشبینی میکنند که فیسبوک منجر به بهبود روحیه آنها خواهد شد، به استفاده از آن ادامه میدهند.
درنتیجه این چرخه ادامه پیدا میکند. تنها زمانی کاربران متوجه نتیجه شگفت این استفاده از فیسبوک میشوند که برای مدتزمانی مشخص استفاده از آن را رها کنند. محققان بر این باور هستند که حتی صرف آگاهی از این موضوع که فیسبوک میتواند یکی از عوامل مؤثر در افسردگی باشد، به کاربران کمک میکند که بااحتیاط و توجه بیشتری از این شبکه اجتماعی استفاده کنند.
آنچه در این میان اهمیت دارد توجه به این نکته است که معمولاً در فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی همگان سعی در بهتر نشان دادن خود دارند. درنتیجه کاربران باید خود را تنها با دیروز خود مقایسه کنند و نه با سایر دوستان و پستهای فیسبوکی آنها.